هفت تا قاصدک
هفت تا قاصدک در هوا رها شدند اولی تو خونه یک نقاش پایین رفت. نقاش بهش رنگ زد. دومی تو خیابان شلوغی پایین رفت و بالاخره زیرچرخ ماشینها له شد. سومی توی پیتزا فروشی رفت و می خواست به یه پیتزا نزدیک بشه تو فر سوخت. چهارمی با یه بچه گربه دوست شد اونقدر با هم بازی کردن که بالاخره زیر پاهای بچه گربه له شد . پنجمی عاشق یه بچه بازی گوش شد وقتی بچه اونو گرفت پرهاشو کند. ششمی رفت و رفت توی برکه آبی افتاد و آنقدر شناکرد که خیس شد و بالاخره غرق شد. هفتمی تو یه خونه ای ساکت و خالی پایین رفت که یه شاعر تنها آنجا زندگی می کرد او نا ...